خط مشی یک بادبادک

ساخت وبلاگ
برای تو مینویسم اینبار 

یادت هست آنروز که باهم پرواز میکردیم و از درون ابر ها  که میگذشتیم به تو قولی دادم ؟ آن قول دیروز انجام شد . 

موهایم را شانه میزنم ... میدانی سالهاست دست به قیچی نبرده ام و کوتاهشان نکرده ام . ذخیره اش کردم برای دستان پینه بسته ی تو تا ببافیش ... 

یادت هست آنروز که نیم ساعت مرا بوسیدی و سیر نمیشدی از طعم لبهایم ؟ یادت هست که باران میبارید ؟ یادت هست ؟

سالها گذشته است و ما هنوز در صف اول خط گذر یک بادبادک ایستاده ایم . 

تنها خواستم به تو بگویم که قولی که به تو دادم را انجام دادم ... اینبار منتظر تو میمانم ... 

 

پ ن : هذیونات جویده شده

تجربه ی دردناک...
ما را در سایت تجربه ی دردناک دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : man-to-hastam بازدید : 166 تاريخ : دوشنبه 1 بهمن 1397 ساعت: 21:06